English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7307 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radiation source U منبع تشعشع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
emissions U تشعشع
emission U تشعشع
radiation U تشعشع
antiradiation U ضد تشعشع
flash U تشعشع
luminance U تشعشع
radiational U تشعشع
flashed U تشعشع
total radiation U تشعشع کل
flashes U تشعشع
radiacmeter U تشعشع سنج
emitter U تشعشع کننده
radiancy U تابندگی تشعشع
fluorescent radiation U تشعشع فلورسنت
glary U دارای تشعشع
induced radiation U تشعشع القایی
radiation loss U تلف تشعشع
radiation U تشعشع اتمی
auras U تشعشع نورانی
aura U تشعشع نورانی
refulgence U جلال تشعشع
radioscopy U تشعشع سنجی
intensity of radiation U شدت تشعشع
emit U تشعشع کردن
emits U تشعشع کردن
emitted U تشعشع کردن
emitting U تشعشع کردن
radiometer U تشعشع سنج
radiation pressure U فشار تشعشع
x irradiation U تشعشع رونتگن
fluorescence U تشعشع ماهتابی
electronic radiation U تشعشع الکترونی
corpuscular radiation U تشعشع ذرهای
ray U تشعشع داشتن
prompt radiation U تشعشع کامل
radiance U تابندگی تشعشع
dosimeter U تشعشع سنج
ray U روشنایی تشعشع
thermal radiation U تشعشع حرارتی
scattered radiation U تشعشع پراکنده
nuclear radiation U تشعشع هستهای
radiator U تشعشع کننده
radiators U تشعشع کننده
space radiation U تشعشع رادیویی
neutron radiation U تشعشع نوترونی
radiantly U تشعشع بطورمنشعب
cosmic rays U تشعشع کاسمیک
radio active U دارای تشعشع اتمی
broadside aerial U تشعشع کننده عرضی
x radiation U تشعشع اشعه مجهول
background count U عکس العمل تشعشع
directive radiation U تشعشع جهت دار
radiological survey U تجسس تشعشع اتمی
ultra violet radiation U تشعشع ماوراء بنفش
radiant U تشعشع کننده حرارتی
radiation intensity U شدت تشعشع اتمی
magnetic dipole radiation U تشعشع دوقطبی مغناطیسی
fluorescent U لامپ مهتابی دارای تشعشع
radiological U رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
glare U تابش خیره کننده تشعشع
glared U تابش خیره کننده تشعشع
broad beam headlamp U نور افکن با تشعشع عرضی
candescent U دارای تشعشع یاگرمای شدید
glares U تابش خیره کننده تشعشع
solar flare U تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
roentgen U واحد سنجش تشعشع اتمی
isodose rate U خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
emissivity U قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
phosphorism U مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
luminous flux U جریان تشعشع در طول موج مریی
emissions U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
radiological survey U بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
rem U مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
emission U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
roentgen U واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity U قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
lumen U واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
langley U واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
cisterns U منبع
fount U منبع
water supply U منبع اب
resource U منبع
water supplies U منبع اب
receptacle U منبع
cistern U منبع
cistern U منبع اب
fountain U منبع
origins U منبع
origin U منبع
head spring U منبع
cisterns U منبع اب
fountains U منبع
source code U کد منبع
pool U منبع
references U منبع
reference U منبع
wellspring U منبع
rootstock U منبع
water system U منبع اب
supplied U منبع
supply U منبع
supplying U منبع
small reservoir at well top U منبع
pooled U منبع
pools U منبع
resourc U منبع
source U منبع
receptacles U منبع
hotbed U منبع
hotbeds U منبع
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
thermal reservoir U منبع گرمایی
elevated tanke U منبع اب هوائی
elevator boot U منبع بالابر
system resource U منبع سیستم
store of value U منبع ارزش
source routine U روال منبع
source register U ثبات منبع
source program U برنامه منبع
source of power U منبع انرژی
thermal reservoir U منبع گرما
voltage source U منبع قدرت
cooling water supply U منبع اب سرد
cold body U منبع سرد
current supply U منبع جریان
voltage source U منبع الکتریسیته
cold water supply U منبع ابسرد
data source U منبع داده
wellhead U منبع چشمه
attack origine U محل یا منبع تک
electron emitter U منبع الکترون
source of power U منبع قدرت
source listing U لیست منبع
image source U منبع تصویر
incandescent source U منبع ملتهب
aliunde U از منبع دیگر
information source U منبع اطلاعات
power supplay U منبع تغذیه
isogenous U دارای یک منبع
light point U منبع روشنایی
light source U منبع نور
lighting source U منبع روشنایی
magnetic storage U منبع مغناطیسی
mains supply U منبع شبکه
message source U منبع پیام
neutron source U منبع نوترون
power supply U منبع انرژی
power supply U منبع تغذیه
power source U منبع قدرت
resource allocation U اختصاص منبع
resource file U فایل منبع
energizer U منبع انرژی
energy supply U منبع انرژی
excitation source U منبع برانگیختگی
source language U زبان منبع
fountainhead U منبع خبر
source document U سند منبع
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
source data U دادههای منبع
voltage source U منبع ولتاژ
source computer U کامپیوتر منبع
heat supply U منبع حرارتی
illuminant U منبع نور
second source U منبع دوم
resource sharing U اشتراک منبع
resource management U مدیریت منبع
power supplay U منبع قدرت
source U منبع منشاء
original U منبع سرچشمه
originals U منبع سرچشمه
noises U منبع تغذیه
mines U منبع مامن
mined U منبع مامن
mine U منبع مامن
source U منبع برق
authority U منبع موثق
resource U منبع ممر
agency of communications U منبع ارتباط
noise U منبع تغذیه
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise U تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
motors U منبع نیروی مکانیکی
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
gravy train U منبع در امد نامشروع
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
Recent search history Forum search
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
1cartridge
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1 tofu معنی این کلمه تو دیکشنری نیست
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com